سفارش تبلیغ
صبا ویژن


یا علی اکبر حسین 

با سلام و عرض تبریک به مناسبت اعیاد مبارک شعبانیه و تبریک بالاخص روز ولادت حضرت علی اکبر (ع) خدمت تمامی دوستان و کاربران عزیز.دل نوشته ی زیر رو تقدیم می کنیم به همه عاشقان انتظار.....

العجل یا مولای، یا صاحب الزمان

امروز رو به همه تبریک می گم و می خوام بگم وقتی اسم روز جوون اومد یاد چه چیزایی افتادم. آره ، درست حدس زدی. یاد جوونایی که یه روز رفتن که من و تو جوون امروز رو داشته باشیم و به خودمون ببالیم که امروز روز ماست. جوونایی که پرچم دار علی اکبر حسین بودن و با نام یا زهرا راهی میدان محک غیرت و دین داری شدن و الحق و الانصاف که روسفید شدن. امروز اگه از اونا بپرسیم که جوونی تون چی شد؟ چی میگن. به نظر من می گن جوونی شما داره چی میشه؟ کجا دارین دنبالش می گردین؟ ما راه رو درست رفتیم. رفتیم که شما امروز بمونید. رفتیم که شما امروز رو داشته باشین. رفتیم که سربازای امام زمان (عج) راحت تر بتونن تو رکاب امامشون جوونی کنن. رفتیم که دل امام عصرمون رو شاد کنیم. شما واسه امامتون چی کار کردین؟ و اینجاست که ما، یا حداقل من نوعی از خجالت سرم رو زیر می ندازم که هیچی. و در کمال تعجب میگن: هیچی؟؟؟!!!!....
و من با یه اشک و یه بغض آرومتر از پیش میگم: هیچی!!!!!گریه امونم نمی ده و اشکام به هق هق صدام تبدیل می شن. انگار می خوان یه چیزی بگن و بالاخره صداشون بلند میشه و با گریه و ناله میگم: من واسه امامم هیچی نکردم. من گم شدم. توی دنیا گم شدم. امامم رو گم کردم. من غرق دنیا شدم. من یادم میره در طول روز یه بار حتی آروم و زیر لب بگم  * اللهم عجل لولیک الفرج *. من یادم میره نذر سلامتی اش دعا کنم. من یادم میره امام زمانی دارم. من یادم میره چه بزرگ هایی بیست سال روزه مستحبی گرفتن فقط به این نیت که یک ثانیه فرج آقا نزدیک بشه. من یادم میره که امامم غریبه. میون این همه شیعه جدش غریبه. میون این همه گریه کن حسین که محرم میشه رخت سیاه تنشون می کنن و در و همسایه رو نذری می دن، غریبه. میون همه اونایی که نماز شب می خونن به همه نیت ها الا فرج آقا، غریبه. من یادم میره امامم رو. یادم میره، یادم میره....و با صدای بلندتر از قبل گریه می کنم. اشکام حالا دیگه بدون خجالت از گونه هام سر می خورن و رو زمین می ریزن. اما اونا با یه لبخند نیگام می کنن. انگار خوشحالن. همه شون با چفیه های سفیدشون رو به روم ایستادن و دارن بهم لبخند می زنن. یکیشون میگه: حالا دیگه امامت رو گم نمی کنی.زلالی این اشکا دیگه نمیذارن امامت رو گم کنی. ما رفتیم که شما امامتون رو گم نکنین. قدر این اشک ها رو بدون که امامت رو به یادت آورد.
من هنوز تو بهت و حیرتم که اونا نور می شن و میرن توی آسمون. صداشون میکنم و بلند میگم : منظورتونو نفهمیدم.برگردین. خواهش می کنم. شما بگین چیکار کنم که دیگه امامم رو گم نکنم. خواهش می کنم بگین.....
نور همه آسمون رو می گیره و همه جا یه صدا میاد :     

*** اللهم عجل لولیک الفرج ***

حالا دیگه اشکام رو لبم خشک شدن و به یه لبخند تبدیل میشن و آروم زیر لب میگم : اللهم عجل لولیک الفرج.

نوشته : بازگشته

اللهم عجل لولیک الفرج


التماس دعا! 

اللهم صل علی محمد و آل محمد. و عجل فرجهم

یا حق!




هیئت تحریریه وصال شهدا ::: دوشنبه 88 مرداد 12::: ساعت 5:44 عصر
صلوات نذر لاله های شهید :
صلوات