رزمنده اي بود 17 ساله، هيچگاه نماز شبش (حتي در شبهاي عمليات)،غسل جمعه و ادعيه زيارت عاشورا،دعاي عهد و... را ترک نمي کرد. مدت سي و پنج روز قبل از عمليات والفجر9 با پدرم جهت انجام کارهاي شخصي(حمام، تلفن و...) به شهر اهواز رفته و در حالي که در داخل ميني بوس از سه راه خرمشهر به سمت پل نادري در حرکت بودند نوشته زيبايي بر سردر آسايشگاه لشکرالمهدي (عج) نظر وي را جب کرد:
" گرچه مفقودالاثرها بي مزاران جهانند × بي نشان گمنام مشهور ملک در آسمانند"
آهي کشيد و سرش را به سمت آسمان بلند کرد و از اعماق وجودش دعا کرد " خدا ميشه مرا مفقودالاثر کني و اثري از من برجاي نماند"درست بعد از مدت 35 روز و آغاز عمليات والفجر 9 در شرق سليمانيه که به منظور کم کردن فشار عراقيها بر روي منطقه عملياتي والفجر8 آغاز گرديد در مرحله دوم عمليات در ارتفاعات کاتو مفقودالاثر گرديد و پس از سالها پلاکي و مشت استخواني با نام وي بخاک سپرده شد.او کسي نبود بجز شهيد والامقام مهدي خرسندپور.