دو عکس از عملیات عاشورا
هیئت تحریریه وصال شهدا ::: دوشنبه 89 آذر 8::: ساعت 1:44 عصر
صلوات نذر لاله های شهید : صلوات
دو عکس از عملیات عاشورا
عملیات عاشورا: التماس دعا
با عرض سلام خدمت تمامی دوستان و بازدیدکنندگان محترم. همانطور که مستحضر بودید در پست های گذشته شرحی از عملیات مسلم بن عقیل را به اطلاع دوستان عزیز رساندیم. بر همین اساس بهتر دانستیم در این پست تعدادی از تصاویر مربوط به عملیات و همین طور تصاویر دو شهید بزرگوار این عملیات را به نظر بینندگان عزیز برسانیم. امید که مورد توجه حضرت حق، حضرت صاحب الامر (عج)، شهدا و دوستداران راه شهدا قرار گیرد. التماس دعا یاعلی
در شب جمعه هشتم مهر ماه سال 1361 در منطقه ی غرب، بخش سومار، عملیات مسلم بن عقیل با حضور شهید محراب _ آیت الله شیخ عطاءالله اشرفی اصفهانی _و تنی چند از شخصیت های کشوری و لشکری و وزارا آغاز شد. در این عملیات که در منطقه عملیاتی غرب کشور بی سابقه بود عده ی زیادی از مزدوران بعثی کشته و،زخمی و یا اسیر شدند. قبل از آغاز عملیات شهید محراب با امام امت (ره) ملاقات و گفت و گر کرده بودند. روز قبل از عملیات گروهی از فیلمبرداران به منزل ایشان آمده بودند تا فیلمی از زندگیشان تهیه کنند. آن فیلمبرداری هفت ساعت طول کشید و ایشان بی نهایت خسته شدند.پس از فیلمبرداری تلفن به صدا درآمد. معلوم شد قرار است همان شب عملیات شروع شود. فرماندهان منتظر آیت الله اشرفی بودند.در آن لحظه که نه محافظین، و نه وسیله ی نقلیه ی ایشان در دسترس بود با اتوموبیل پیکانی که مربوط به قرارگاه بود به سوی محل هلیکوپتر راهنمایی شدند و به قرارگاه عملیات، نزدیک شهر سومار آمدند. عملیات مسلم بن عقیل در شب جمعه با قرائت دعای کمیل و دعای توسل در ساعت 12 شب شروع شد. عجیب آنکه بعضی از حضار نیز آن بوی خوش را احساس کرده بودند و می گفتند ما تا پایان آن شب آن بوی خوش را استشمام کردیم و بعضی می گفتند ما فقط یک لحظه متوجه شدیم و دیگر چیزی نفهمیدیم. آیت الله اشرفی آنگاه در ساعت 12 شب به دعای توسل مشغول شدند و برای رزمندگان اسلام پیروزی را از خداوند طلب کردند. داستان شما رزمندگان اسلام مانند داستان آن هایی است که خداوند در سوره انفال، آیات 8 تا 12 بیان فرموده است. * و به یاد آورید هنگامی را که پروردگار خود را به فریاد می طلبید،پس دعای شما را اجابت کرد که : من شما را با هزار فرشته پیاپی یاری خواهم کرد. و این وعده را خداوند جز نویدی برایتان قرار نداد و تا آنکه دل های شما به آن اطمینان یابد و پیروزی جز از نزد خدا نیست که خدا شکست ناپذیر و حکیم است. این آیات در رابطه با داستان جنگ بدر است که اولین جنگی است که بین اسلام و کفار و مشرکین در زمان پیامبر اتفاق افتاد. چون عده ی مسلمان ها کم بود و تعدا مشرکین زیاد، مسلمانان نگران بودند و اسثغاثه به خداوند کردند، خداوند تعداد یک هزار ملائکه را به کمک مسلمان ها فرستاد و آن ها از این نگرانی نجات پیدا کردند و در نتیجه مسلمین در این جنگ پیروز شدند. موضوع دیگر این که لشکریان اسلام آب نداشتند و کفار طعنه به آن ها می زدند. خداوند باران شدیدی فرستاد و آنها با آن آب خود را تطهیر و از آن آب استفاده کردند. آیه ی آخر در رابطه با رعبی است که خداوند از مسلمان ها در دل کفار قرار داد. مهم ترین چیز رعب و وحشتی است که اگر خداوند در دل کفار و مشرکین قرار دهد آن ها شکست می خورند. این خواب شما از رویاهای صداقه است و واقعیت دارد و درست جریان عملیات مسلم بن عقیل مانند جریان جنگ بدر است. آن گاه آن شهید محراب از او درخواست کردند که جریان خود را در نماز جمعه بگوید که او نیز در هفته بعد یعنی در آخرین نماز جمعه به امامت آیت الله اشرفی بین نماز جمعه و عصر این جریان را برای نمازگزاران بیان کرد. روحشان پر فتوح و راهشان پر رهرو باد
باسلام و عرض ادب حضور یکایک بازدیدکنندگان عزیز وبلاگ وصال شهدا.باری دیگر هفته ی دفاع مقدس رو گرامی می داریم و خدمت یکایک سلحشوران اون ایام عرض تبریک و عهد و پیمان می بندیم که هماره به یاد رشادت ها و دلیری هاشون باشیم. هیئت تحریریه وبلاگ موسسه ی فرهنگی وصال شهدا با فرا رسیدن سالروز عملیات مسلم بن عقیل (ع) که در غرب کشور به وقوع پیوسته با تلاش فراوان اطلاعات کاملی رو از این عملیات و شهدای گرانقدر این عملیات گردآوری کرده و در اختیار مدیر وبلاگ قرار داده اند که در اختیار شما عزیزان بازدید کننده قرار بگیره. امید که این خدمت ناچیز هم مورد توجه حضرت امام عصر (عج) و شهدای عزیزمون قرار بگیره.... عملیات مسلم بن عقیل (ع) به دنبال درگیری رزمندگان با نیروهای پیاده رو و زرهی دشمن تعداد دیگری از ارتفاعات مشرف به شهر مندلی به چندیدن پاسگاه ایرانی از وجود بعثیان پاکسازی و ضربات سختی به آنان وارد شد. در صبح روز عملیات دشمن با جمع آوری نیروهای شکست خورده خود اقدام به پاکسازی کردو پاتک می زند که با دریافت ضربات کوبنده عقب می نشیند. نتایج عملیات: تجهیزات منهدم شده ی دشمن: غنائم: تعداد کشته و زخمی: نیروهای عمل کننده : ارتش و سپاه ************************
سلام بر ابوذر و سلامی به زیبایی خدا و ملائکه اش بر تمامی شهیدان در خاک خفته اش! سلام بر ترکش های به جا مانده بر ساختمان های دلشکسته ی ابوذر که با بغضی در گلو خاطرات خنده ی بسیجیان عاشقش را مرور می کند! ای پادگان عشق!ای ابوذر درود بر گریه های شبانه ات که در فراق عزیزانت می ریزی! ای قطعه مطلق عشق ! تو صاحب ناگشوده ترین اسرار شهیدان و رزمندگانی! ای ابوذر درد گریه هایت را می دانم، تو به یاد شب هایی افتاده ای که رزمندگان جان بر کفت جبین بر سنگ فرش اتاق هایت می نهادند تا با نوای گریه " الهی العفو، العفو " سر دهند.! ای ابوذر! ای معنای واقعی عشق! فقط خدا می داند که آسمان نگاهت چه قدر ابری و بارانی است. تو را به پاره پاره پیکر شهیدانت ، بهار وجودت را بر خزان تاریک وجود ما بتابان تا ما نیز سرشار از بوی بهشت اخلاصت شویم. از ابوذر فقط باید در ابوذر سخن گفت و بس و...... امروز می خواهم از غربت غریب ابوذر بنویسم! ابوذری که روزگاری حلقه وصل فرشیان بود به عرش! ابوذری که یاران خمینی ( ره ) به خاکش تبرک می جستند و تو هیچ می دانی چرا رایحه تربت ابوذر اینقدر به کربلا نزدیک است؟!؟!..... پادگان ابوذر در 140 کیلومتری کرمانشاه و در ضلع شرقی دشت ذهاب قرار دارد. این پادگان در حدود سالهای 44 تا 47 ساخته شده و در اختیار تیپ 3 شاهین از لشکر 81 زرهی کرمانشاه قرار گرفت. پادگان ابوذر به پادگان شاهین و سرپل ذهاب نیز شهرت دارد. ساختمان های پادگان به صورت 5 طبقه و دو قلو ساخته شده است. به عبارتی این پادگان نزدیک ترین پادگان نظامی به مرز است که مقر تیپ یاد شده از نیروی زمینی ارتش بوده است. این پادگان که مرز تجمع نیرو و پشتیبانی یگان های خودی بود بارها هدف بمباران و موشک باران ارتش عراق قرار گرفت. بمباران رزمندگان مستقر در این پادگان در تاریخ های 6/12/1363 و 18/12/1363 که آماده اجرای عملیاتی در حنوب سومار بودند، ورق دیگری از تاریخ سراسر مظلومیت رزمندگان اسلام را ورق زد. در این پیکارها عقابان تیز پروازی چون شهید شیرودی و همچنین علاوه بر مدافعان مردمی و نیروهای سپاه ، رزمندگان تیپ 3 رزمی ابوذر ، رشادت و از خودگذشتگی را به اوج رسانیده و نقشی بی بدیل ایفا کردند. زمانی که ارتفاعات "دانه خشک" توسط ارتش عراق تصرف شد، موقعیت پادگان ابوذردر دید و تیر مستقیم متجاوزان قرار گرفت که در نهایت این پادگان در مرز خطر سقوط حتمی واقع شد. بنابراین با درایت فرماندهان جنگ و رشادت های مدافعان ، صحنه پیکار به خارج از شهر منتقل گردید. نیروهای آرپی جی زن و تیر پروازان هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران، تانک های ارتش بعث را مورد هدف قرار داده و آنها را یکی پس از دیگری منهدم و به آتش کشیدند. نیروهای اشغالگر از روز 04/07/1359 تا 12/07/1359 چندین مرتبه به قصد تصرف و اشغال شهر سرپل ذهاب با پشتیبانی همه جانبه توپخانه و خمپاره انداز و نیروی هوایی اقدام به عملیات نظامی نمودند. اما هر بار پایمردی و ایستادگی جانانه مدافعان شهر، آنان را وادار به پذیرش ناکامی و عقب نشینی کرد. اما شهر سرپل ذهاب و دشت های قلعه شاهین هم از محور قلاویز و هم از ارتفاعات بازی دراز به شیوه و پاطاق زیر دید مستقیم دشمن قرار گرفت و این موضوع تا زمان عقب نشینی آنان در خرداد ماه سال 1361 ادامه یافت و خسارات فراوانی بر اماکن مسکونی، باغات و کشتزارهای مردم منطقه وارد آمد. بنابر گزارشات جنگ در هر دقیقه 15 گلوله توپ بر شهر سرپل ذهاب و حومه فرود می آمد. یعنی در هر ساعت 900 گلوله به سوی محله های مختلف شهر و اطراف آن شلیک شده است. بچه های فداکار سرپل ذهاب به هنگام دفاع در روزهای آغازین جنگ و ماه ها و سالهای بعد کاملا در دشت باز قرا داشتند و دشمن در ارتفاعات موضع گرفته و مستقر بود. در چنین موقعیتی دفاع نمودن و ایستادگی در برابر دشمن کار بزرگ و مثال زدنی است که مدافعان سلحشور سرپل ذهاب آن را به بهترین وجه ممکن انجام دادند و هرگز اجازه نفوذ دشمن به دژ دفاعی خویش را ندادند! پادگان ابوذر شاهد بیشترین رشادت ها بود! زیرا خود از نزدیک شاهد تمام ماجراها بود. هنوز هم پادگان ابوذر با همان تن زخمی برقرار است و همچون نسلش غریب! درود عرشیان و فرشیان خدا بر پادگان مظلوم ابوذر! شادی روح شهدای مظلوم پادگان ابوذر صلوات!
بسمه تعالی مقدمه منطقه ی عمومی غرب استان کرمانشاه، و غرب استان کردستان که به مرز شرقی کشور عراق منتهی می شود و همسایه ی مردم کرد نشین شمال عراق است منطقه ای است کوهستانی و با کوههای سر به فلک کشیده و درّه های عمیق و جاده های پر پیچ و صعب العبور که کشاورزی مناسبی نداشته و به دلیل ناهمواری های زیاد اغلب مردم آن به دامداری های محدود و اندک می پردازند. اغلب آنها از نظر مذهب اهل تسنن می باشند و با توجه به آسیب های زیادی که از احزاب و گروهکهای ضد انقلاب در طول نا آرامی های سال 1358 تا 1361 دیدند و از طرفی هم در طول مدت هشت سال دفاع مقدس این مناطق درگیر بوده و از لحاظ اقتصادی و رفاهی ضربات غیر قابل جبرانی را متحمل شدند، این عوامل و عوامل طبیعی (صعب العبور بودن وعدم وجود راه مناسب – کمبود زمین های زراعی و .........) همه و همه باعث شده که مردم این منطقه وضع معیشتی مناسبی نداشته و اغلب زیر خط فقر، و دچار بحران های شدید اقتصادی اند. با اینکه این منطقه از لحاظ آب های سطحی بسیار غنی و پر آب است اما به علت زیاد بودن هزینه ی مهار آنها، اکثر این آب ها ( رودخانه هایی مثل سیروان ) به عراق ریخته و مورد استفاده قرار نمی گیرند. عملیات و الفجر 10 ( ده ) مسئولین نظام مقدس جمهوری اسلامی که در تدارک یک عملیات گسترده در منطقه ی غرب بودند، با شناسایی ها و بررسی های زیاد، منطقه ی عملیاتی والفجر 10 ( ده ) را انتخاب و پس از دو ماه کار طاقت فرسا شناسایی منطقه به اتمام رسید و پس از طرح ریزی یک عملیات گسترده منظم در چهار مرحله، یگانهای مورد نظر که از جملگی تیپ ها و لشکرهای مطرح سپاه بودند در منطقه استقرار پیدا کرده و در ساعت 2 بامداد 24/12/1366 با رمز مقدس یا محمّد بن عبدالله ( ص ) عملیات را آغاز نموده و در سه محور شروع به پیشروی نمودند. عملیات تا 29/12/1366 به طول انجامید و منجر به آزادسازی ارتفاعات زیادی از نوار مرزی استان کرمانشاه و کردستان با کشور عراق گردید و شهرهای: بیاره، طُویله، دوجیله، خرمال و حلبچه نیز در این عملیات به تصرف رزمندگان اسلام درآمد و سد دربند یخان و جاده ی مهم تدارکاتی سلیمانیه بغداد در تیر رس ما قرار گرفت. این عملیات به قدری گسترده و عظیم بود که عراق با تمام قوایی که در شمال کشور خود داشت نتوانست دفاع مؤثری به اجرا گذارد و حتی خط پدافندی موقتی نیز نتوانست تشکیل دهد که در آن ایام ( یعنی 24/12/1366 تا 29/12/1366 ) پیش بینی می شد تمام نظام حکومتی عراق به هم بریزد. یگانهای آماده و مجهز ایران که در منطقه بودند به این منظور آمده بودند که اگر عملیات به سختی پیش رفت و کار به سختی گرائید، هر یگان قسمت کوچکی از کار را به جلو ببرد. اما با عمل کردن یگانهای خط شکن مشاهده شد که شالوده ی دفاعی عراق کاملاً به هم ریخت. به دید کارشناسان نظامی اوضاع به نحوی بود که اگر ایران همان یگانهای موجود در منطقه را به ادامه عملیات بگمارد به راحتی طی چند روز تمام شمال عراق را از دست صدام آزاد و به بغداد خواهیم رسید. اما صدام که سناریوی به وجود آمده را اینچنین می دید و راه حلی برای آن نیافته بود ذات دژخیم و شیطانی خود را به حربه ی حیله و جنایت غربی ها مجهز نمود و اقدام به آن عمل غیر انسانی ای نمود که در تاریخ مثل و مانندی ندارد. در آن هنگام که مردم شهرهای آزاد شده ی ( بیاره – طُویله – دوجیله – خرمال و حلبچه ) صمیمانه پذیرای رزمندگان اسلام بوده و در حال ادامه زندگی روزمره ی خود بودند، صدام پلید چون ید از آستین بیرون آمده ی شیطان بزرگ اقدام به بمباران شیمیایی منطقه نمود که اصل هدف را منطقه ی مسکونی شهر حلبچه ( بزرگترین شهر آزاد شده ) قرار داده و با توجه به جهت، با دو عوارض زمین دقیقاً بمب را به روستای انب انداخت تا جهانیان ببیند که احدی از مردم موجود در منطقه جان سالم به در نبردند. و اما ایران اسلامی که هرگز قصد جنگیدن با مردم بی دفاع را نداشته و مصیبت های وارده به آنان را بی نهی تافت به جای ادامه ی عملیات اقدام به پناه دادن به مردم آواره ی عراق نمود. در پی شهادت مظلومانه ی جمع کثیری از مردم عراق در شهر حلبچه بقیه ی مردم ساکن در شهر های آزاد شده و روستاهای اطراف از ترس بمباران مجدد و یا هر عمل پیش بینی نشده ای از سوی صدام منطقه را ترک و به سوی شهرهای استان کرمانشاه و کردستان و راهی ارتفاعات و درّه های مرزی ، و به ایران پناهنده شدند. علیرغم اینکه در عملیات والفجر 10 ( ده ) تعداد زیادی از بعثیان ( بیش از 000/10) به درک واصل شدند( 62 گردان پیاده – 12 گردان زرهی - 12 گردان مکانیزه – 21 گردان کماندو و 11 گردان توپخانه ) و خسارات بسیار زیادی که به ارتش عراق وارد شد ( انهدام 90 تانک و نفر بر – 100 توپ صحرایی – 15 دستگاه مهندسی – 800 خودرو – 6110 سلاح انفرادی و 20 خمپاره انداز ) ولی رزمندگان کفر ستیز ایران اسلامی با مشاهده ی صحنه های بسیار دردآور شیمیایی شدگان آواره هیچگاه شیرینی پیروزی عملیات را احساس نکردند. نوشته: محمدباقر آقایی
بسم رب الشهدا در اواخر دفاع مقدس ،پذیرش قطعنامه 589 سازمان ملل از سوی ایران همانگونه که عراق را در بن بست سیاسی و نظامی شدیدی قرار داد و توطئه های وسیعی که از جانب استکبار جهانی علیه انقلاب اسلامی دیده شده بود را نقش بر آب کرد ،بر گروهک ها وعناصر به اصطلاح اپوزسیون نیز شوک شدیدی وارد ساخت ،در این میان منافقین به عنوان تنها گروهی که همه ی حیثیت و هستی سازمان خو را در گرو جنگ نهاده بود بیشترین صدمه و لطمه را از پذیرش قطعنامه توسط ایران متحمل شد .بنابراین برای خارج شدن از این بن بست،توطئه ی عملیات بر ضد مردم مرز نشین ما را شکل دادند و با توجه به شرایط جدیدی که در جنگ پیش آمده بود فرصت را غنیمت شمرده و برای اهداف پلید خود عملیاتی را که برای شهریور67 پیش بینی کرده بودند را ،دو ماه جلو انداخته و اواخر تیر ماه 1367 با تمام قوای مسلح خود به مرز غربی کشور عزیزمان (مرز خسروی)یورش برده و عملیات خود را آغاز کردند . نقش عراق : از مدت ها قبل اطلاعاتی بدست آمده بود که صدام درصدد است در فاز جدید جنگ با استفاده از ضد انقلابیون در داخل خاک ایران عملیات هایی را انجام دهد .در این میان منافقین طی دو عملیات ،تحت عناوین آفتاب در فکه و چلچراغ در مهران تا حدودی آمادگی خود را برای محوریت این شرارت در داخل برای صدام به اثبات رساندند . و از طرفی از آنجا که عراق به خاطر پذیرش قطعنامه بهانه ای برای تجاوز جدید به ایران نداشت ،با حمایت و پشتیبانی ،تسلیحاتی لجستیکی و هوایی از منافقین با روشی جدید توسط منافقین به خاک میهن اسلامی یورش برد .البته حجم عظیم عملیات توسط نیروهای عراقی و ارتش بعث عراق صورت گرفت و در چند موضوع قسمت اصلی کار را صورت داده و کار منافقین را آسان کردند که آن موضوعات عبارتند از : 1- تک وسیع عراق در محور خسروی – قصر شیرین – سرپل ذهاب و اشغال این سه شهر توسط ارتش عراق و شکستن خط پدافندی نیروهای ایران به منظور باز کردن راه برای آنان 2- پشتیبانی هوایی با نیروی هوایی هواپیماهای جنگنده و بمب افکن و هوانیروز(هلیکوپترهای جنگنده و بمب افکن و نیروبر) 3- پشتیبانی امکاناتی و ترابری زمینی وسیع به منظور حمل امکانات – نیرو – تامین تجیهزات و... 4- پشتیبانی اطلاعاتی و عملیاتی وسیع به نحوی که تمام حرکات و سکنات منافقین با نظر ژنرالهای کارکشته عراق انجام می شد. هدف منافقین : طراحی و هدف عملیاتی منفقین از حرکت سریعی که در عمق خاک ایران و با تانک های برزیلی دجله (دارای سرعت 120 کیلومتر در ساعت ) انجام می شد به خیال خام چندین شهر مسیر قصر شیرین تا تهران و در نهایت رسیدن به تهران بود . زمان بندی و برنامه ی عملیات منافقین : در این طرح ریزی منافقین در نظر داشتند با وارد کردن 13 تیپ نیروی رزمی در تهران ضمن تسخیر و اشغال ماکز مهم قدرت ،حکومت را به خیال خود به دست بگیرند که طبق زمان بندی این طرح نیروهای منافقین بایستی ساعت شش بعد از ظهر روز دوشنبه 3 مرداد 67 به کرند غرب و ساعت 8 شب همان روز به اسلام آباد غرب و ساعت 10 شب همان روز به کرمانشاه رسیده و در این شهر دولت خود را اعلام کنند . سازمان منافقین و نام عملیات آنان : این عملیات که نام آن را (گروه جاویدان)نهاده بودند با 25 تیپ که هر تیپ به طور متوسط دویست الی سیصد نفر نیرو داشت ،انجام پذیرفت که جمع نیروهای منافقین در این عملیات پنج الی هفت هزار نفر بیشتر نبود . 1- اسلام آباد 2- کرمانشاه 3- همدان 4- قزوین 5- تهران در نظر گرفته شده بود . نیروهای منافقین متشکل از 60 درصد و 40 درصد زن بودند که همگی آنان از ایرانیانی بودند که به دلایل مختلف (تحت تعقیب بودن ،جرایم یاسی،جرایم مالی ،قتل ،جنایت و...) از کشور گریخته و به خاطر پول و امکاناتی که سازمان در اختیار آنان قرار می داد و به خاطر فرار از وضع اسف بار آوارگی در کشورهای بیگانه توسط عضویابان سازمان جذب و با آموزش نظامی و شست و شوی فکری آنان را برای عملیات داخل ایران اماده کرده بودند که تضادهای فکری و فساد های اخلاقی و مشکلات روحی و روانی بین آنان معروف و زبانزد بود . نحوه هجوم منافقین : با بازگشایی خط اصلی رزمندگان و تسخیر شهرهای خسروی – قصر شیرین – سرپل ذهاب با انجام عملیات هلی برد پشت ارتفاعات پاطاق توسط ارتش عراق تقریبا کار قابل توجه نظامی برای منافقین باقی نمانده بود و با تکیه بر جاده و عدم حضور موثر در ارتفاعات در نقاط حساس به صورت ستونی و تقریبا شبیه یک حرکت خودرویی کلیه نیروهای خود را به شهر کرند و در نهایت به شهر اسلام آباد رسانیده و در این مسیر فقط با مردم برخور داشتند و در طول مسیر با نیروهای بسیار محدود و انگشت شمار خودی برخورد و درگیر شده بودند . پس از حضور در اسلام آباد حرکت خود را به طرف کرمانشاه ادامه دادند که در آن زمان نیروهای خودی در دو محور چهار زبر و اسلام آباد زمین گیر شدند . آغاز عملیات مرصاد (عملیات نیروهای خودی بر علیه منافقین ) : توقف نیروهای منافقین در منطقه چهار زبر و اسلام آباد حدود دو روز طول کشیده بود و با تلاش نیروهای خودی سازمان یافته و مردمی در دو محور 1 – چهارزبر به منظور سد حرکت منافقین و جلوگیری از پیشروی بیشتر آنان محور اول عملیات (ارتفاعات چهار زبر ): در این محور نیروهای مردمی زیادی به سرپرستی روحانی شهید "حاج ذبیح الله کرمی" که در آن زمان قاضی و عالم شرع یکی از شهرهای استان کرمانشاه بود،گرد آمده بودند .با کمک نیروهای سپاه متشکل از چند تیپ حاضر در منطقه، پس از سد حرکت منافقین از 4/5/67 الی 5/5/67 به مدت دو روز ،با اعلام رمز عملیات همان نیروهای موجود به کمک نیروهای جدید منافقین را نابود و به سمت ارتفاعات حسن آباد و در نهایت شهر اسلام آباد حرکت کردند . محور دوم عملیات (شهر اسلام آباد ): علیرغم اینکه تصور میشد اسلام آباد در کنترل کامل دشمن است ولی جناح های شهر(کوه های اطراف شهر و گلوگاه ها و راه های رسیدن به شهر ) در دسترس نیروهای خودی بود .لذا چندین گردان از یگان های مختلف موجود در منطقه مانند تیپ نبی اکرم (ص) که در آن زمان در منطقه ی عمومی پادگان ابوذر بود .به کمک نیروهای جدید اعزام شده مردمی و یگان های سازمان یافته با هلی برد و ... به منافقین مستقل در شهر اسلام آباد حمله و آنان را به طور کامل نابود نمودند. محور سوم عملیات (شهر کرند غرب و جاده های عقبه ی شهر اسلام آباد ): گردان هایی نیز از تیپ های انصار الرسول و مقداد که بومی منطقه بودند،به کمک گردان هایی از لشگر6 (شش) ویژه پاسداران ،مامور بستن جاده عقبه منافقین شده و با این حرکت باعث شدند اکثر نیروهای آنان نتوانند از منطقه خارج شوند و به هلاکت رسیدند . پایان عملیات : نیروهای منافقین که همه چیز را تمام شده یافتند ،به کوه های اطراف پناه برده و خیلی از آن ها گریختند که در طول سه روز عملیات پاکسازی با کمک مردم روستاهای منطقه تمامی آنان دستگیر و به محاکم قضایی سپرده شدند وآثار خودروهای بی شمار وتجهیزات گسترده آنان در درون شهرها نیز کاملا در این مدت پاکسازی گردیده و زندگی مردم در شهرها و روستاهای منطقه به حالت عادی برگشت. *****شادی روح شهدای غریب غرب ،صلوات ****
|
|